روی زخم مردم نمک نپاشید لطفاً

به قلم: غلامرضا بنیاسدی
با تخفیفِ چنین بیمهارِ ارزش پول ملی، یک ملت تحقیر میشود. همهمان تحقیر میشویم. این حرف که به میان آمد، دوستی در صحبت نشست که در دولتِ روحانی، دلار از ۳۵۰۰ رسید به ۲۴ هزار تومان تا تحویل رئیسی شد. گفتم ما آن زمان هم قلم به فریاد داشتیم مثل امروز اما توجه داشته باش که یک دفعه تارهای ریسمان یکی، یکی پاره میشوند. سخت است اما توان نگهداشت بار را دارد ولی یک بار هم در یک تکان شدید، ریسمان کمر بُر میشود و همه بار زمین میریزد.
به گزارش پایگاه خبری شایوردنیوز، امروز خطرِ چنین حالتی هر روز بیشتر میشود. در دولت دوازدهم، با همه چند صد درصد افزایش، دلار ۲۰ هزار و ۵۰۰ تومان افزایش یافت آن هم در ۸ سال اما امروز شاهد افزایش ۳۶ هزار تومانی دلار هستیم در یک سال و نیم. افق کار هم قمر در عقرب به چشم میآید. به ویژه وقتی مسئولان محترم دولتی، به جای طراحی و اقدام، به دنبال شریک برای این وضعیت میگردند. وقتی میخوانیم از فلان مسئول محترم دولتی که “نرخ رشد تورم نسبت به موقعی که دولت را تحویل گرفتیم، خیلی کاهش پیدا کرده” چه میتوانیم به مردم بگوئیم که هر روز، روزگارشان سختتر و تحملشان کمتر میشود؟ وقتی میشنویم که “رئیسی به شدت بر سر مسائل تورمی حساس است”
اما میخوانیم که قیمت مسکن و خودرو و ارز و طلا، دارد به قله میرسد، دیگر نه گفته که نوشته ما را هم باور نمیکنند. وقتی فلان حامی سینه چاک دولت عنان از کفِ میدهد و مینویسد “یک مشت انساننمای بیسر و پا دست به اخلال زده و مدیریت ارزی کشور را از دست مدیران شایسته و دلسوز دولت مردمی خارج کردهاند.” آیا کسی به تحلیلهای مودبانه توجه خواهد کرد؟ حامی باید با استدلال و حساب و کتاب حمایت کند. مدیر، عمل کردن را باید جایگزین سخن گفتن کند. مردم به حق میگویند مدیر که نباید انتقاد کند. او را گذاشتهاند برای عمل، برای تدبیر امور و اجرای چاره ساز برنامهها. آنان نباید از “باید چنین کرد” بگویند. فلشِ این بایدها دقیقا یقه خودشان را نشان میکند.
برخی از متولیان امر گفتارشان رفتار آن پزشک را به خاطر میآورد که خطای او به مرگ بیمار انجامید او خود از صاحبان عزا بیشتر عزاداری میکرد. یادش نبود انگار که خود او عامل سوگواری است. گریهاش هم صاحبان عزا را بیشتر متعذی و عصبانی میکند. حالا هم برخی صحبتها از کسانی که باید عمل کنند، همین حالت را دارد. نمک پاشیدن به زخم را میماند که خلقی را به فغان میآورد.
حرف آخر اینکه به جایی برنمیخورد اگر برای برداشتن این بار سنگین از کسانی که تخصص آن را دارند کمک بگیرید. اخلاق گرایی و ملی اندیشی شما را هم میرساند. منطق انقلاب هم این را تحسین میکند که برای برداشتن مانع از سر راه از همه توانها استفاده کنید. یک بار امتحان کنید، ضررش از تسلیم شدن در برابر مشکلات خیلی کمتر است.