در کوچه برق یادگار پدری جان میگیرد

کوچهای قدیمی که روزی در آن بروبیایی بود و کلی برای خودش آوازه داشت و همه شهر آرزو داشتند در این کوچه خانهای داشته باشند تا زیر نور چراغ، خانههایشان از تاریکی رهایی پیدا کرده و با آسایش در محلهای زندگی کنند که برق دارد. کوچه برق یا شاید خیابان برق، اولین خیابان در شهر رفسنجان بوده که خانههایش برق داشتهاند. اما این برق هم نتوانست ساکنین این کوچه را ماندگار کند و سالهاست که همه از این کوچه رفتهاند و خانهها را به مستأجران مهاجر دادهاند و یا خانهها کلنگی شدهاند و قابل سکونت نیستند و در برگ برگ زمان فراموش شدهاند.
به گزارش پایگاه خبری شایوردنیوز، خانههای کلنگی و تخریبی در خیابان پیامبر اعظم، روح شهر را خسته و تا حدودی ژولیده حال کردهاند، اما خانهای قدیمی و یادگار پدر میخواهد به جان خسته کوچه برق، روح تازه بدمد تا این کوچه قدیمی جان دوباره بگیرد و بوی زندگی را در خشت خشت خانههای این کوچه جاری سازد.
شاید کمتر کسی رغبت کند که در کوچه و پس کوچههای مرکز شهر رفسنجان که خانههایش چهره زیبایی ندارند و اغلب متروکه شدهاند و یا اجاره مهاجران هستند، سرمایهگذاری کند اما به گفته میراثدار خانه پدری این خانه نهالیست که در میان مرداب جوانه زده است تا زندگی را با رنگ و لعابی نو جاری سازد.
محمود شاکریپور که خانه قدیمی پدر را مرمت کرده و این یادگاری را با نام «سفره خانه یادگار پدری» در مرکز شهر زنده و احیاء کرده است، تا نام و نشان گذشتگان در گذر زمان گم نشود و از یادها نرود.
شاکری میگوید: خانه تقریبا هشتاد سال قدمت دارد و با خشت و گل ساخته شده است، طراحی و ساخت خانه الهام گرفته از معماری کویر و شهر یزد است، زیرا پدرم اصالتا یزدی بود. خانه تابستاننشین و زمستاننشین است با دالان و تالاری که از میهمانان پذیرایی میکرده است.
وی با اشاره به اینکه میتوانم به جرأت بگویم خانههای قدیمی از استحکام بالایی برخوردار بودند، اضافه میکند: خانه دوباره بازسازی و مرمت شد و تقریبا یک و نیم میلیاردتومان هزینه بازسازی و خرید وسائل و مبلمان خانه شده است. به خاطر کرونا بازسازی خانه تقریبا ۵ سال طول کشید و گرنه زودتر از این درب خانه پدری باز میشد.
شاکری یادی از دوران پرخاطره بچگیهایش و ایام قدیم میکند و میگوید: دوران بچگیمان با کلی خاطرات در این خانه گذشت. پدرم سفرهدار بود و اولین کبابی رفسنجان را داشت و معروف به علی کبابی بود. همیشه در خانه ما باز بود و میخواستم این خانه همچنان پذیرای میهمانان باشد و این سفرهداری ادامه داشته باشد.
وی بیان میکند: باید عاشق این خانهها بود و علاقه زیادی داشتم که خانه را دوباره احیاء و زنده کنم، کاری که با عشق و علاقه انجام شود به دل مینشیند. اکثر این خانههای قدیمی در این محله تخریب شدهاند. خانههای زیبایی که یا صاحبانشان به مهاجران افغانستانی اجاره دادهاند و یا متروکه شدهاند، اینکه مرکز شهر اینگونه رها شده است و ساکنینش مهاجرین باشند، اصلا زیبا نیست و چهره شهر را نازیبا و خراب میکنند.
شاکری اعتقاد دارد که خانههای قدیمی تنوع خاص و زیباییهای منحصر به فردی دارند، حوض، دیوارهای خشتی و گِلی و در کل معماری خانه باعث آرامش ساکنین خانه میشود و می گوید: رفسنجان پتانسیل استفاده از اماکن قدیمی و سنتی را برای جذب گردشگر و تنوعبخشی و درآمدزایی دارد و بایستی چنین مکانهای سنتی بازسازی شوند و قطعا برای احیای سنتهای قدیم و شناساندن این سنتها و سبک زندگی و حتی معماری احتیاج است.
وی اضافه میکند: در دنیای امروز و پرهیاهو، فکرها مشغول هستند. بهترین خانهها و امکانات را داریم اما همیشه دغدغه فکری داریم و ذهنها مشغول است. اما خانهها و عمارتهای قدیمی آرامشبخش هستند، چنین فضاهایی لازم است تا در این خانههای قدیمی ساعتی بنشینیم و آرامش بگیریم.
وی تعبیر زیبایی به کار میبرد و میگوید: با احیاء و بازسازی خانه در این نقطه از شهر که خانههای متروکه هستند، به مانند نهالی هستیم که در میان مرداب جوانه زدهایم. ریشهمان در همین خانههاست و باید این ریشه و اصالت را حفظ کنیم. سنت، فرهنگ، آداب و سنن و سبک زندگی نسل قدیم و پدران و مادرانمان را زنده نگه داریم تا نسل بعدی هم یادآور ما باشند.
معماری خانههای قدیمی که میتوان از آنها به عنوان گنجینههای تاریخی و هنری نام برد، اعم از حیاط بیرونی، حیاط درونی، تالار، بادگیر، فضاهای زمستانی و تابستانی و هشتی است و رشته قنات که از زیر زمین میگذشت که در گویش رفستجانیها به آن «پایه آب» می گفتند، و این روش زندگی سازگاری مردم کویر را با آب هوای گرم و خشک و سرد نشان میداد که باید این معماری، فرهنگ و تاریخ غنی را حفظ کرد و در رفسنجان چنین عمارتهای فاخری کم نیست. همچنین در این خانهها وسائل و ابزارآلاتی استفاده میشده است که هر کدام هنر دست هنرمندان قدیم را به نمایش میگذارد.
