انتصاب «ناباوران» و جای خالی صداقت حرفهای!
نویسنده: غلامرضا بنیاسدی/روزنامهنگار
شایوردنیوز_یادداشت/نابلدی با حُکم و انشای آن، بلدِ کار نمیشود. با فرمان، نه دانش به دست میآید نه تجربه. عقل حکم میکند با صداقت حرفه ای، افراد کار بلد را به کار بگماریم تا حکمی که میدهیم ریشخند خود ما و فهم و شعورمان نباشد.
دوست دارم این را به مسئولانی که افراد را به صرف دوستی و همجناحی بودن به کاری میگمارند بگویم. با این تأکید که چشم بستن بر تخصص و تجربه، کور کردن راه موفقیت است. بسیاری از احکام صادره برای افراد را اگر بخوانیم با کلماتی از این دست مواجه خواهیم شد که “نظر به تعهد، تجربه و توانمندیهای جناب عالی….” شما را به سمتِ….. منصوب میکنم… دقیقا این کلمات از آن جملههای کلیشه شده هستند برای انتصاب.
اما رزومه فرد را که میخوانی میبینی نسبتی با آن حوزه کاری ندارد! نمیدانم کسی که یک روز در حوزهای کار نکرده چگونه تجربه کسب کرده است؟ آیا به اعجاز این حکم، تجربه هم حاصل میشود یا قرار است هزینه سنگین کسب تجربه او را مردم بپردازند؟ قصه تخصص و حکایتِ تعهد هم که دیری است از اولویتهای انتصاب به ردیفهای بعد نزول کرده است. طرف، الهیات خوانده، میشود مصدر کار اقتصادی. پزشکی هستهای خوانده میشود مدیر شهری، پزشکی خوانده میشود صاحب مسئولیت سیاسی. عمران خوانده میشود مدیر رسانه و… نمیخواهم قصه تیتو و جاسوس سیا و یوگوسلاوی را تعریف کنم اما حرف این جاسوس به هزار بار خواندن میارزد؛ “از من خواستند در سپردن پستها به افراد، غیر تخصصی و ناهمسو عمل کنم.” همین و تمام.
حالا به واگذاری مسئولیت به افراد بدون در نظر گرفتن تخصصشان چه باید بگوئیم را نمیدانم. نمیدانم چگونه بگویم که به کسی برنخورد. فقط به این جمله شهید چمران توجه میدهم که: میگویند تقوا از تخصص لازمتر است. آن را میپذیرم اما میگویم “آن کس که تخصص ندارد و کاری را میپذیرد، بیتقواست.” با حکم زدن معجزه نمیشود تا بیتخصص متخصص و بیتجربه مجرب و ناوارد حکیم شود. حالا علاوه بر گماردن افراد بدون نظر داشت به تخصص و تجربهشان، گاه شاهد بهکارگیری افراد “ناباور” در جایگاهی هستیم که پیش ازاین انتصاب، خود علیه موجودیت آن جایگاه سخن گفتهاند! افراد به احیای قراردادهایی مأمور میشوند که از اساس با آن مخالف بودهاند. نتیجه هم از قبل مشخص است؛ نتیجه عملِ “ناباوران” جز ناکامی نخواهد بود…