نویسنده: غلامرضا بنیاسدی/روزنامهنگار
شایوردنیوز_یادداشت/معیشت را برابر ایمان باید دانست، حدیث نبوی “من لا معاش له، لا معاد له” این را میگوید. پس کسانی که دغدغه دین و ایمان مردم را دارند “باید” برای ارتقاء معیشت مردم با همه وجود بکوشند، حتی بیشتر از کوششی که در بحث حجاب بدان همت میکنند. اگر وضعیت معیشت مردم درست شود، اگر مردم مسئولان را در خدمت، صادق و ساعی ببینند، در بسیاری از حوزهها همراهتر خواهند شد حتی در بحث حجاب.
وقتی جامعهای به فقر معیشت مبتلا شود، به جهل هم گرفتار خواهد شد. جهل هم، فساد است و فساد، انحطاط است. از افتادگان به مردابِ انحطاط هم نمیتوان حیات طیبه را سراغ گرفت. باید برای بهبود معیشت و ارتقای سطح رفاهِ جامعه کوشید. باید نگران احوال مردم بود نه این که در یک دولت، مدعی سفره مردم شد و از دولتیان یقه درید و در دولتِ دیگر، تغییر مسیر داد و به شمارش لقمهها، یقه مردم را گرفت. این استاندارد دوگانه فقط آبرو از گوینده میبرد و خلق را اگر چه زحمت افزا میشود اما باعث خنده آنان هم میگردد. این چرخشها و چرخندگانش یکبار و دوبار یا یک فرد و دو فرد نیستند.
دولت در اختیار رقیب باشد بر قابلمه نیمه پر هم میکوبند و خالی نمایی میکنند. دولتِ خودشان باشد، خالی را هم پُر مینمایانند و به لقمه شماری میپردازند. تعداد وعدههای ادعایی غذایی دیگر کشورها را چماق میکنند و بر سر خلق میزنند اما برای خدا فکر نمیکنند که آمدهاند و به استخدام در آمدهاند تا خدمت کنند و بیمنت، میز و سفره غذا و معیشت مردم را بچینند و هزار منت میگذارند.
نمیدانم خودشان هم میپذیرند که وقتی رستوران میروند و پول میدهند، گارسون که وظیفهاش چیدن میز است طلبکارانه لقمههای آنان را بشمارد؟ معلوم است که نمیپذیرند اما خود چنین میکنند. با تکرار شدن این ماجرا مردم میپرسند کشورهایی که پیشرفت کردند مگر چطور و چند وعده غذا میخورند؟ همین کشورهای کوچولوی حوزه خلیج فارس که در چهار دهه از خاک برخاستهاند و هرکدام برند یک نما از توسعه تمام ساحتی شدهاند، سفره شان چگونه است؟ آن آدمهای گنده که کشورهای کوچولوی شان را هم گنده کردهاند، بره بریان بر سفره میگذارند. خوب میخورند و خوب هم کار میکنند اما ما، هنوز برخیهامان گرفتار لقمه شماری سفره مردمند که کار لئیمان است.
مملکت به خصلتهایی چنین به موفقیت نمیرسد. توفیق، رهین نگاه بلند کسانی چون شهید بهشتی است که میفرمود: “صادقانه عرض کنم که انقلاب اسلامی قرار نبود به این سمت برود، در انقلاب اسلامی رفاه اقتصادی در حد لازم برای کمال یابی از قلب به بالا مطرح است، دنیا نیز مطرح است ولی «الدنیا مزرعه الاخره» ما با ظلم اقتصادی سخت مبارزه میکنیم. فقر حاکم کفر را حاکم میکند. برای ما فقر نامطلوب است و نظام اقتضای فقرپراکنی، دشمن ماست و به جای آن تامین نیازهای انسانها را میطلبیم.”
باری، منطق بهشتی فقرزدایی است اما با مشربِ لقمه شماری برخیها نمیتوان فقر را خاک و در گام بعد خاک را از آلودگی آن پاک کرد.