ترجمه آرای خاموش همین بود؟
نویسنده: غلامرضا بنی اسدی/روزنامهنگاو
شایوردنیز_یادداشت/قرار است با دکتر پزشکیان بیتعارف حرف بزنیم. به همان شیوهای که مطلوب اوست و در کلامِ معیار مولاعلی(ع) بدان خوانده شدهایم “لا تکلمونی بما تکلم به الجبابره، و لا تتحفظوا منی بما یتحفظ به عند اهل البادره و لا تخالطونی بالمصانعه؛ با من آن گونه که با جباران سخن گفته میشود سخن مگویید و چنان که از حاکمان بدخشم پرهیز میشود از من نپرهیزید و با ظاهر سازی و ریا کارانه با من رفتار نکنید.” حرف ما هم در باره کابینهای است که به مجلس معرفی کردهاند. این افراد ترازِ همراهی با وعدههای داده شده نیستند. به قولی همین اول بوی تمدید میآید. تمدید مسیر و رفتاری که بود حال آن که رای به پزشکیان و مهمتر از آن، بیش از ۵۰ درصد رای خاموش، به دنبال تغییر رفتار و مدیریت بودند. این هم ناپذیرفتنی است. آسیبش هم نه به دولت که مهمتر از آن به امید ملت وارد میشود. به نظامی که در نظمی مردم پایه نیازمند همراهی و پشتیبانی همه مردم است. میدانیم که برای همراه کردن مردمی که به دلخوری نشسته اند، چند برابر باید زحمت کشید، صد برابر باید امید آفرید تا برخیزند و هزاربرابر باید کوشید قدم از قدم بردارند و به همراهی برسند. اما این چینش، جز چرخش کسانی که مجدد برخاستند برای دوباره نشستن، رهآوردی نخواهد داشت. این که برخی از نزدیکانِ رئیس جمهور، با کلید واژههای “کابینه مطلوب و کابینه مقدور” به میدان آیند هم افکار عمومی رأی دهندگان را قانع نمیکند چه رسد به کسانی که ساکت نشستند و رای ندادند. این روزها در گروههای حامیان مطالبی میخوانیم که عصارهاش میشود این که این همه نشستید و برخاستید و جلسه گذاشتید که نتیجه بشود این؟ این که فلان و فلان را نشان دادیم و شاخص دولت معرفی کردیم اما کابینه را با بهمان بستیم چه نسبتی با صداقت دارد؟ با همین افراد میخواهید از وضع موجود به سمت مطلوب حرکت کنید؟ اینان که اگر نگوئیم بانیان وضع موجود، لااقل حافظان وضع ایجاد شدهاند. کارنامه هاشان را بخوانید تا ببینید چه کردهاند هر کجا که بودهاند. ارتقای حقوق شهروندی، برطرف کردن فشارهای روانی، بهبود وضعیت معیشتی، اجرای بلاتنازل قانون اساسی، دیدن همه اقوام و ظرفیتها، توسعه آزادیهای مشروع و… توانی میخواهد که پیشنیاز آن باور و ارداه تحقق است. آیا سه گانه دانستن، خواستن و توانستن در این افراد در اندازهای که تغییر به نفع مردم ایجاد کنند وجود دارد؟ وفاق ملی با ایجاد فرصتهایی از این دست ایجاد میشود نه سهم بندی کابینه. شرکت سهامی که قرار نیست تشکیل دهیم که این و آن سهم داشته باشند. دولت ملی با نگاه ملی شکل میگیرد. راستی یک نکته را هم از زبان رای دهندگانتان میشنویم که اگر قرار بر واگذاری وزارتخانههای راهبردی به جریان رقیب است، چرا افراد برجسته آن جریان را به همکاری نمیخوانید؟ اتفاقا کارکردی چند وجهی هم میتواند داشته باشد. مثلا جلیلی و زاکانی و قاضیزاده و…. اگر هرکدام یک وزارتخانه داشته باشند هم خواست شما بر “اتفاق” محقق میشود و هم آنان فرصت مییابند برنامههای ملی خود را در اشلی کوچکتر اجرایی کنند. موفقیت احتمالی آنان هم به حساب شما نوشته خواهد شد. اگر هم -خدای نکرده- موفق نشدند، با کارنامه عملی خود به سایه خواهند رفت. حرف بیراهی هم نیست. وقتی قرار است فعالان ستادی و همراهان این افراد در کابینه باشند چرا خودشان نباشند؟