اخبارفرهنگی و هنریگفتگو

همه هنرمندان را به شهرداری معرفی کردم

حالتان چطوراست؟

خدا را شکر همیشه خوبم .

ازهنرتان بگویید؟

من هنرمند نیستم به هنر وصل هستم فرهنگ و هنر دغدغه ی من است. من حداقل روزی چهار پنج ساعت باید نقاشی می کردم. ولی الآن      نمی کشم.البته بیکار نبودم توی این سالهایی که نقاشی نکردم دنبال یک علم دیگه بودم. که اون علم من را رشد داد.

ریاضی ، نقاشی و معماری خواندم. کارشناسی ارشد معماری دارم و دنیای معماری برام جذاب تر بود. نقاشی را هم خیلی دوست دارم. دوره های مجسمه سازی  هم دیدم. در معماری نگاه خیلی بازتر هست. یک دنیای جامع و بزرگتری دارد. البته الآن هم بهترین ساعت هایم با نقاشی      می گذرد..نود درصد حال خوبم به خاطر آموزشگاهم هست اول بخاطر اینکه جایی بود که پدرم  خیلی دوست داشت. پدرم خیلی اهل هنر بودند. هم اینکه دوست دارم با قشر جوان کار کنم. و از دانسته هام بتوانم به کسی بدهم  و با تمام وجود آنها را در اختیار دیگران بگذارم. و باورم این هست که باعث رشد خودم می شود . من به هنرجوها انگیزه دادم. حتی کمک کردم که صاحب آموزشگاه بشوند. هدفم این هست که فرهنگ نقاشی کردن در همه ی مردم جا بیافتد و لذت ببرند.

 

شما ارتباط نزدیکی با شهرداری داشتید لطف کنید و بیشتر توضیح دهید که آیا کاری هم توسط شما صورت گرفته است؟

 

ببینید این همکاری را من با خیلی جاهای دیگر هم داشتم. با کمیته امداد ، فرمانداری ، ارشاد، مجموعه های خیریه و فرهنگی چرا راجع به آنها هیچ کس حرف نمی زند و فقط راجع به شهرداری حرف می زنند. چون همه فکر می کنند من دارم کارها را برای خودم جمع می کنم. یا دارم از قِبل شهرداری نان می خورم. من یک ریال برای خودم از شهرداری نگرفتم. چرا هیچ کس نمی گفت فلانی ماشینش ماهی یکبار جلوی در کمیته امداد هست؟!

 

خوب من اینجا هستم تا از همکاری شما با شهرداری بشنوم چرا که به عملکرد شهرداری در مورد زیبا سازی انتقاد هست.

هر زمان شهرداری نیاز داشت از کسی مشاوره بگیرند در زمینه هنری به من زنگ می زدند ، من  هم می رفتم.

 

این شما بودید که به سمت شهرداری رفتید یا آنها  آمدند سراغ شما؟

نزدیکی من با شهرداری از زمانی شروع شد . که من مسئول  هنرهای تجسمی این شهر بودم. از سال هشتاد و هفت به دلیل مسئولیتی که داشتم و به دلیل نیازمالی که انجمن داشت. ما از شهرداری کار می گرفتیم برای بچه های انجمن و توافقی یک درصدی می دادیم به خود بچه ها و درصدی هم  به حساب انجمن می ریختیم. در آن  مقطع دو سه تا اتفاق دیگه هم افتاد .مثلا همایشی بود برای توسعه پایدار شهر رفسنجان. باز من در آن همایش مسئول کارگروه فرهنگ .هنر بودم ، اینها باعث می شد که  اعتمادی از طرف شهرداری بوجود بیاد ، .برای شهرداری جالب بود که کارشان در کمترین زمان انجام می شود. وقت شناس بودم و هر جلسه یا برنامه ای بود شرکت می کردم. و این تاثیر زیادی برای شهرداری داشت.

 

آیا از شهرداری تماس میگرفتند برای همکاری یا مشورت ؟

بله.

 

نحوه ی کار کردن شما  به چه صورت بود،  مشاوره می دادید یا  نظر خواهی بود؟

این ها را چرا می پرسید؟ این مطالب مربوط به گذشته است  . چرا راجع به آینده نمی پرسید؟ گذشته تمام شده و قرار نیست کسی را محاکمه کنیم.

 

بدلیل اینکه انتقاداتی از هست حتی از سوی همکاران شما میپرسم !

متأسفانه یکی از بزرگترین عیب های ما هنرمندان این هست که پشت سر همدیگر حرف می زنیم. جا دارد این گلایه رو بکنم که چرا رو در رو حرف نمی زنیم.

 

انتقادها را شنیدید؟

ببینید من هر وقت یک نفر اومد بگوید ، فورا گفتم ولش کنید. این قدر برای اعصاب خودم ارزش قائل هستم. می دانید  اگه واقعیت داشته باشد آدم  گوش می دهد .من چه جوری به اینها ثابت کنم که دارید اشتباه می کنید!

 

چقدر در کار کردن آزادی عمل داشتید؟

من اصلا آزادی عمل نداشتم ،از آن تیپ آدم  هایی نیستم که بخواهم تحمیل عقیده کنم. خیلی وقت ها حرف هایی که من می گفتم  اصلا تأیید نمی شد،وحتی انجام نمی شد. اینطور نبود که هر چی من بگویم انجام بشود مثلا               از من می پرسیدند، که فلان جا می خواهد رنگ بشود نظرتان چی هست . من هیچ وقت نظر شخصی خودم را نمی گفتم.  همیشه مشورت  می کردم.و یکی دو تا متخصص پیدا می کردم و از آنها می پرسیدم. و تعصب هم ندارم که باچه کسی مشورت کنم. وقتی شهرداری از من سوال می کرد من فرصت می خواستم که مشورت کنم. متأسفانه آقای پور محمدی فکر می کرد این نظر من هست که دارم می گویم  من حقوق بگیر شهرداری نبودم ، آدمی هستم مثل همه ی آدم های  این شهر.  نظری از من می خواستند و من هم بیان می کردم. هیچگاه به عنوان یک هنرمند سمت شهرداری نرفتم. بلکه به عنوان یک شهروند خودم را مسئول میدانستم.

 

اگر به عنوان یک مشاور شما را قبول داشتند فکر نمیکنید که روش آنها اشتباه بود؟

من آدمی نیستم که یک جا بمانم، زندگی خودم را دارم. مشکل این بود که بچه ها فکر می کردند که بهره ی مالی  از شهرداری دارم.

 

شما گروه داشتید ؟

نه ، همه گروه من بودند وقتی به من می گفتند چنین کاری داریم من به بچه هایی که           می دانستم کار بلدهستند  می گفتم. می دانستم که زندگیشان از این راه می گذرد  می رفتم سراغ  کسی  که شغلش نقاشی بود . نظر من راجع به نقاشی دیواری این هست که نقاشی دیواری احتیاج به مانایی ندارد. کار هنری بله باید مانا باشد. نقش برجسته ، کاشی کاری اینها باید با بهترین مصالح ساخته بشوند. ولی نقاشی دیواری به نظر من باید سالی یکبار عوض بشود.  شما باید به مردم روحیه بدهید چقدر یک نقاشی راا روی یک دیوار ببینند!  نقاشی دیواری  به جز در موارد خیلی خاص نباید مانا باشد. دیوار خانه ی حاج آقا علی را تصمیم گرفتند رنگ کنند.و این یک کار اشتباه ، من نقد دارم .

 

شما در جریان نقاشی دیوار حاج آقا علی نبودید؟

نه من در جریان نود درصد نقاشی دیواری های شهر نبودم.

 

شهرداری برای انجام کار چقدر زمان میداد؟

همیشه زمان کم می دادند .آقای پور محمدی همیشه درزمان کوتاه می خواستند کار انجام بشود. قطعا زمان دادن چیز خوبی است ولی تا یک حد.من با زمان کوتاه مخالفم.  کارهای خوبی هم انجام شده. مثلا رنگ کردن دیوارهای پارک بانوان.

 

به هر حال در  دوره گذشته شما کار می کردید. ویک  رابط بودید بین شهرداری و هنرمندان . چرا همه هنرمندان دیده نشدند این نقد به شما هست؟

من ممنونم از همه ی کسانی که به من نقد دارند. هیچ نظری ندارم فقط میسپارم  به خدا. و هیچ گلایه ای از کسی ندارم . هر کس که آمد جلو و ادا در نیاورد من ملاقاتش کردم. گاهی سر قیمت به توافق نمی رسند. اصلا در مورد هنرمندان کوتاهی نکردم. وقتی شهرداری می آمد دنبالم من چی باید میگفتم. احساس مسئولیت دارم.و هیچ جا خودم کار نکردم.

 

اگر خانم بهشتی نمی توانست از عهده ی شهرداری بر بیاد چرا می رفت و ادامه  می داد؟

من نیروی رسمی شهرداری نبودمو تا درخواستی نبود نمی رفتم .معمولا آدم صریحی نیستم توی خیلی چیزها رودربایستی دارم.  حرمت ها خیلی برابم مهم است حاضر نیستم دل کسی را بشکنم. معمولا سر قیمت به توافق نمی رسیدند. چرا همه فکر می کنند من تعیین کننده بودم. من مشاور بودم، از من نظر میخواستند و با کمال میل همه هنرمندان را معرفی کردم.

 

هیچ وقت با خودتان نگفتید من دیگر کار  نمی کنم، با وجود اینکه تحت فشار قرار  می گرفتید؟

نه ،  برای من مهم نیست چون قضاوت دیگران اشتباه است.

من شما را زن شریف و شرافتمندی می بینم. به هر حال انگشت های اشاره به سمت هر کسی که با شهرداری کار می کرد هست.

درسته به هر حال نقد هست.

 

نقد با ایراد تراشی فرق دارد ولیکن انتقاد دیگران را می پذیرید؟

خانم بهشتی در جواب اشک هایشان ریخت . وهمین طور که اشک هایش را پاک می کرد، گفت: دغدغه ی من هنر هست من نمی توانم   بی اعتنا باشم. مردم مجازند که نقد کنند.

از شورای دهیاری فلان جا با ما تماس گرفتند که  ما شنیدیم شما یک گروهی دارید که با هزینه کم نقاشی دیواری می کنید ، گفتم من گروهی ندارم ولیکن با چند تا از بچه ها رفتیم و دیوارهای یک مدرسه ای را نقاشی کردیم. وسایل کار را هم از خیریه خودمان دادیم. چه کسی اینجور کارهایی را انجام میدهد!

شهرداری طراحی های خاصی رامی پسندید. در مورد طرح ها معمولا آقای پورمحمدی نظر      می داد. آنها یک تعصباتی داشتند و در یک چارچوبی کار می کردند. نظر من را هم  می گرفتند اما تأیید نهایی با من نبود ،فقط حکم یک مشاور داشتم.  برای شهرداری بی دردسر و وقت شناس بودم.

 

نگاهتون به آینده ی شهرداری چگونه است؟

من به شورای سیاستگذاری مرکزی خیلی اعتقاد دارم. که متشکل از یکسری آدم متخصص در زمینه های مختلف هست که نظر بدهند   یک کاری اجرا بشود یا نشود. اصلا ضرورت دارد یا ندارد و دیگه این اتفاقات نمی افتد

 

از شما کاری در شهر نیست؟

نه اصلا   من فکرهایم بد نیست. اگه یک روزی بتوانم یک المانی در  شهر طراحی کنم دوست دارم. یک المان معماری.

 

بحثی باز شده که برای شکل گیری شورای سیاست گذاری ، هسته ی مرکزی ، تشکیل تیم کارشناسی ،آیا امیدی هست که مدیریت بخواهد همکاری کند با هنرمندان ؟

من نمی توانم پیش بینی کنم . چون شناختی هم ندارم روی افرادی  که تازه اومدند . ولی من امیدوارم و گرنه نمی آمدم تو جلسه.

هر وقت آمدیم سماجت کردیم روی کاری که انجام بشود، در حالی که شهردار هم با ما مخالف نبود ، شورای شهر هم مخالف نبودند. خود سیستم شهرداری زیراب ما را می زد. مثلا دفتر عمران زیر بار اجرایی شدن طرح های ما نمی رفت.

 

شما در جریان  کارهای واحد زیبا سازی بودید؟

نه اصلا من کاره ای نبودم .تصور بعضی ها این بود که من حتما مسئول واحد زیبا سازی بودم. این اواخر دیگر من حوصله نداشتم بروم به شهرداری خود خانم حکمت مسئول واحد زیبا سازی می آمد پیش من و از من نظر می گرفت. من هیچ وقت کسی را انتخاب نکردم. و همه ی این آدم هایی که با شهرداری ،یا کار نکردند یا به توافق نرسیدند  ، همه ی اینها را من معرفی کردم به شهرداری. آنچه به عملکرد این چند ساله من از طرف همکاران نسبت داده شده بدون هیچ اعتراضی به خدا واگذار می کنم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا