اجتماعیسیاسیشهری و رفاهی

مینیـــاتور شـــهر مــدنی

در کشورهای در حال توسعه مثل ایران که نهادهای مدنی مانند ngo ها و اصناف و گروه های اجتماعی مشابه قدرت اجرایی زیادی ندارند و در حد یک گروه ضعیف شده نگه داشته شده اند بهترین نمونه برای آزمایش جامعه مدنی دانشگاه است. به این صورت که دانشگاههای بزرگ ابتدا این شیوه را بیازمایند و هرکدام از دانشکده ها نقش یکی از ارکان حکومت و یا جامعه را ایفا کنند. بطور مثال دانشکده حقوق نقش قوه قضاییه و کانون وکلا را بازی کند ،دانشکده علوم سیاسی نقش قانونگذار دانشکده کشاورزی مسئول بررسی سیاستهای کشاورزی و ابداع روشهای نوین زراعت ، جامعه شناسها مسئول بررسی رفتارهای اجتماعی دانشگاهیان و دانشکده اقتصاد مسئول بررسی فرایندهای اقتصادی دانشگاه باشد و … . ولی در همه این نمونه های مینیاتوری فاکتور بسیار مهمی که باید لحاظ شود شرایط فرهنگی و اقلیمی منطقه است. و همچنین علاو بر فعالیت در دانشکده های تخصصی ، دانشجویان باید در گروههای کوچک تر که خودشان بدون دخالت دانشگاه تشکیل داده اند عضو باشند و بصورت هفتگی به فعالیت در آن انجمن ها هم بپردازند هرچند این انجمن ها اسامی احمقانه و فعالیت بی ربطی داشته باشند مانند انجمن چپ دستان ، انجمن دانشجویان متاهل ، انجمن دانشجویان شاغل در شغل غیرمرتبط با رشته تحصیلی، انجمن دانشجویان واجد بیماری خاص و….

این شهر مینیاتوری مقدمات حضور اندیشه ها و آرای مخالف و مجال نقد تفکر حاکم بر سیاست و اقتصاد کشور و دانشگاه را فراهم می آورد و جامعه را با افکار مخالف آشنا می نماید و در ضمن این تضارب آرا چاره ای برای حل برخی معضلات و رفع علت مخالفت ها          می اندیشدبعنوان مثال وقتی عرصه ای فراهم باشد که یک دانشجوی پزشکی بتواند به حرفهای یک معاند آزادنه گوش دهد و جوابی به مراتب محکم تر و منطقی تر از یک کارشناس علوم سیاسی به او بدهد لازم نیست برای بیان نظراتش کار و حرفه پزشکی را رها کند و وارد حوزه سیاست بشود که هم پزشکی از وجود یک متخصص بی بهره شده و هم سیاست پذیرای یک مهمان ناخوانده گشته.

همینکه گروههای موثری وجود دارند که نظر امثال او را چکش کاری کنند و در عرصه مرتبط با او جاری و ساری کنند اورا کفایت می کند و هم آن مخالف یا معاند جوابش را گرفته و مسئله و راه حل در کانال مناسب به یکدیگر رسیده اند وهم همه سوالات بی جواب روی هم تلنبار نشده و عقده نگشته و در نهایت منجر به اغتشاش و شورش نمی شود.در شهر مینیاتوری مدنی ،دانشکده ها به راه حلهای بعضا بدیع و جدید متناسب با شرایط اقلیمی و فرهنگی منطقه در رابطه با رشته تخصصی خود دست می یابند و حضور در انجمن های کوچک تر زمینه آشنایی آنها را با دیگر اقشار و طرز فکرها را فراهم می کند و کم کم فاصله طبقاتی را پر می کنند. آزادی موجود در این شهر مینیاتوری عرصه را برای آزمایش نظریات جدید و به چالش کشیدن آرای قدیمی مهیا می کند. حقوقدانها منافذقانونی را شناسایی و مسدود می کنند اقتصاددانها راههای جدید برای شکوفایی اقتصاد را ارائه می دهند .نحوه استفاده از انرژی سامان می یابد فرهنگ و ادبیان شکوفا می شود و در مجموع دانشجو مجبور نیست یک سری داده را حفظ کند و برای کسب نمره ،پایان نامه و مقاله کپی کند وبطور خودکار مشاغل کاذب وابسته به آن نیز کنار می روند و تولید علم یک روند واقعی پیدا می کند نه این که فقط از لحاظ کمی در بین کشورها سرآمد بشویم.دانشجو به صورت عینی با رشته خود ارتباط برقرار می کند و نتیجه را لمس می کند و هرچه را دریافته با دوستان و همکلاسهایش به اشتراک     می گذارد و اینگونه می شود که فارغ التحصیلانی وارد بازار کار می شوند که حقیقتا استادکار رشته خودشان هستند و همین دوره تحصیل را می توانند بعنوان سابقه و رزومه خود ارائه دهند.خلاقیت شکوفا می شود پیشرفتها جلوه می کنند و سازمانها مجبور نیستند برای آموزش نیروی غیر متخصص هزینه اضافی بپردازند.

شهر مینیاتوری مدنی خود دردهایش را تشخیص می دهد و بی هراس از ممیزی ها و سانسورها راه حل و درمان ارائه     می کند و لازم نیست هراز چندگاهی سمیناری با کلی بودجه راه بیاندازیم و خروجی اش هم آخر نفهمیم که چه    می شود. پایان نامه ها حاصل تحقیقات واقعی هستند نه دسترنج کافی نت های سودجو که جعل علم می کنند نه خلق علم. دانشجو می داند دانشگاه محلی برای لاس زدن و وقتگذرانی های جوانانه برخورد تصادفی دختر وپسر و افتادن جزوه و عاشق شدن و شماره ته جزوه نوشتن نیست بلکه مجالی است برای به منصه ظهور رساندن استعدادها و کار و اندیشه و تولید و علم و هرکه توان این مسیر را نداشته باشد همان ابتدا باید انصرافش را تقدیم آموزش نماید.

در شهر مینیاتوری مدنی همه باید این را ملکه ذهن نمایند که : ما همه در یک کشتی بزرگ به نام ایران عزیز زندگی    می کنیم و همه امکانات برای بروز و ظهور استعداد و پیشرفت وجود دارد و کم کاری هرکداممان باعث به گرداب افتادن این کشتی می شود. باید باور کنیم که ایران هم می تواند در دنیا بدون ارائه آمار ساختگی و دروغین بدرخشد . باید باور کنیم که این کشور پتانسیل های زیادی دارد و این قابلیت را دارد که آزاد و      آباد ترین کشور منطقه باشد

ما می توانیم اگر ابتدا از خودمان شروع کنیم.

مهدی بمی نژاد

نویسنده و فعال اجتماعی و حقوق شهروندی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا